سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 254 ، بازدید دیروز: 714 ، کل بازدیدها: 13103394


صفحه نخست      

غنچه از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمد

بدست علیرضا بابایی در دسته عظیم صاحب کرم تاریخ : 93/12/19 ساعت : 10:52 عصر

گل و خار

غنچه از خواب پرید 

و گلی تازه به دنیا آمد

خار خندید

و بدو گفت : سلام 

لیک افسوس 

جوابی نشنید 

ساعتی چند گذشت «گل چه زیبا شده بود»

 

دست بی رحم که آمد نزدیک 

گل مغرور 

زوحشت پژمرد 

یک خار در دست خلید

و گل از مرگ رهید 

صبح فردا 

خار با شبنمی از خواب پرید 

گل صمیمانه به او گفت 

سلام  

گل، اگر خار نداشت ،
دل، اگر بی غم بود،
اگر از بهر کبوتر، قفسی تنگ نبود،
"زندگی، عشق ، اسارت ، قهر و آشتی "
" همه بی معنا بود! "

عظیم صاحب کرم


دیگر اشعار : عظیم صاحب کرم
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن